دیکشنری
داستان آبیدیک
مریض کن
english
1
general
::
sickener
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
مرکزیت بردارویژه
مرکزیت بینابین
مرکزیت دادن
مرکزیت میانی
مرکوب
مرکوز
مری
مریخی
مرید
مریدی
مریزاد
مریض
مریض بستری
مریض شدن
مریض کردن
مریض کن
مریضخانه
مریلند
مریم گلی
مریه
مریهای
مزابل
مزاج
مزاج شناسی
مزاج گو
مزاج گوئی
مزاج گوی
مزاجی
مزاح
مزاح کردن
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید